نفس مامان و بابا کارن

  ...

سلام قند عسل مامان.... عزیزم دوست دارم برات زیاد بنویسم ولی اصلا وقت نمی کنم.... فندقم یه هفته ای هست که سعی میکنی بچرخی...تا شلوارتو در میارم احساس آزادی می کنی و به سمت راستت می چرخی.... دندونتم خیلی می خاره و همش دستت تو دهنت لوس من....    ...

پسر قشنگم دیشب که داشتم باهات حرف میزدم و توام طبق معمول برام با دهن بی دندونت می خندیدی یه دفعه دیدم یه چیز سفید تو دهنت داره برق میزنه...وقتی دست زدم دیدم عزیزم دندون نیشت سمت راستت یه کوچولو زده بیرون...الهی قربونت برم که مثل مامانت هولی...قربون مرواریدای قشنگت برم نفسم   قربون آب دهنت که داره از دهنت میریزه     ...

نفس مامان چند روزه دستتاتو کشف کردی هی نگاش می کنی....وقتی هم می خوای نگاه کنی چون خیلی میبری نزدیک چشات چپ میشه قیافت خیلی دیدنی میشه...حتما از این کارت یه عکس میگیرم   ...

  مامانی به چی می خندی؟ کارن با تعجب به ادا در آوردن مامانش نگاه می کنه   کارن تو تختش داره عروسکاشو نگاه می کنه   کارن داره به صدای شاتر دوربین گوش می کنه ...

  کارهایی که کارن تو 3 ماهگی انجام میده: دستشو تا مچ می کنه تو دهنش وقتی شیر میخواد دیگه گریه نمی کنه،عوضش میگه ماماماماماما من و باباشو میشناسه با نقاشی های من و باباش حرف میزنه        کارن مودب و مظلوم و با ادب    کارن خوش تیپ کرده می خواد بره بیرون     ...